شهر گمشده آتلانتیس، داستان بسیار جذاب و اسرار آمیزی برای بسیاری بوده و در طول زمان رویاپردازان بسیاری در جستجوی آن بودهاند، اما بسیاری از باستان شناسان معتقدند که آتلانتیس تنها یک داستان افسانهای در کتابهای افلاطون است.
به نقل از لایوساینس، آتلانتیس (Atlantis) شبه جزیره گمشدهای است که به صورت یک جامعه پیشرفته و آرمانشهر ایدهپردازی شده که از نظر بسیاری میتواند صلح جهانی به ارمغان بیاورد. این باعث شده است که رویاپردازان، کاوشگران و بسیاری دیگر را به اسارت خود بکشد. هزاران کتاب، مجله و وب سایت به آتلانتیس اختصاص داده شده و همچنان یک موضوع محبوب است و بسیاری از مردم زندگی خود را وقف یافتن شهر گمشده آتلانتیس کردهاند.
خاستگاه آتلانتیس
بر خلاف بسیاری از افسانه ها که منشاء آنها در غبار زمان از بین رفته است، ما دقیقاً میدانیم که داستان آتلانتیس اولین بار چه زمانی و در کجا پدیدار شد. اولین بار افلاطون (Plato) فیلسوف یونانی ۳۶۰ سال قبل از میلاد در دو محاوره در تیمائوس (Timaeus) و کریتیاس (Critias) به آن اشاره کرد. افلاطون درباره آتلانتیس گفت: جزیرهای بزرگ با خانههای گرانقیمت، دارای پادشاهی قدرتمند با فنآوری پیشرفته و نیروی دریایی بینظیر بود که ۹۶۰۰ سال قبل از میلاد در یک شب وحشتناک با آتش و زله به کلی نابود شد.
گرچه امروزه آتلانتیس به عنوان یک آرمانشهر مسالمت آمیز تصور میشود، اما آتلانتیسی که افلاطون در داستان خود توصیف کرده است بسیار متفاوت بود. پروفسور باستان شناسی کن فدر (Ken Feder) در کتاب دائره المعارف باستان شناسی مشکوک (Encyclopedia of Dubious Archaeology) خاطرنشان میکند که در داستان افلاطون آتلانتیس به هیچ وجه مکانی نیست که همه باهم برابری داشته و مورد احترام واقع شوند. آتلانتیس جامعه کاملی نیست، کاملاً برعکس آتلانتیس تجسم ملتی ثروتمند با فناوریهای پیشرفته و از نظر نظامی قدرتمندی است که به واسطه ثروت و قدرت فاسد شدهاند.
فدر در ادامه میگوید: در داستان افسانهای افلاطون، آتلانتیس بیشتر رقیب حماسی شهر آتن است تا یک تمدن غرق شده، اگر آتلانتیس امروز واقعاً وجود داشته و دست نخورده و مسی پیدا شود ساکنان آن احتمالاً سعی میکنند همه ما را بکشند یا به بردگی بگیرند.
مشخص است که افلاطون آتلانتیس را به عنوان برای داستانهای خود ساخته است، زیرا هیچ شواهدی از آن در هیچ جای دنیا وجود ندارد. متون یونانی بسیاری وجود دارد که مطمئناً اگر این شهر وجود داشت شخص دیگری نیز حداقل به آن باید اشاره میکرد. هیچ منبع و شواهدی در دست نیست که نشان دهد افسانههای مربوط به آتلانتیس قبل از افلاطون وجود داشته است.
مارک آدامز (Mark Adams) در کتاب ملاقات با من در آتلانتیس: در سراسر سه قاره در جستجوی شهر گمشده افسانهای (Meet Me In Atlantis) توضیح میدهد که چگونه یک افسانه یونانی عادی بسیار مشهور میشود. اولین بار یک مرد از مینه سوتا در آمریکا به نام ایگناتیوس دانلی (Ignatius Donnelly) بود که شروع به رویاپردازی درباره شهر گمشده آتلانتیس کرد.
آدامز میگوید: دانلی یکی از اعضاء کنگره و مورخ آماتور بود که در کتاب خود آتلانتیس: جهان پیش از طوفان نوح (The Antediluvian World) در سال ۱۸۸۲ ادعا کرد که همه پیشرفتهای بزرگ در تمدن و فناوری را میتوان در جزیره گمشده مورد اشاره افلاطون پیدا کرد. اما دانلی فراتر از محبوب کردن داستان افلاطون پیش رفت، او برخی از نظرات و ایدههای خود را به داستان افلاطون اضافه کرد که تبدیل به بخشی از اسطوره آتلانتیس شد. دانلی این نظریه را که همه فرهنگهای بزرگ ریشه در یک منبع واحد دارند را ترویج کرد.
آدامز دانلی را به عنوان اولین بنیادگرای بزرگ آتلانتیس توصیف میکند زیرا وی معتقد بود داستان افلاطون در حقیقت خارج از عناصر ماورایی مانند پوزئیدون (Poseidon) است. دانلی یک نسخه از کتاب خود را به چار داروین ارسال کرد که به نظر داروین جالب اما متقاعدکننده نبود. آدامز پس از بررسیهای بسیار درباره نوشتههای دانلی میگوید: او همانند باد بود، نکات و نظریههایی که میدانست خودش منبع آنها بود را بدون شبهات منطقی منتشر کرد.
بعدها سایر نویسندگان که کمتر درباره نظریههای دانلی تردید داشتند توضیحات، نظریهها و گمانهزنیهای خود را به آن اضافه کردند. از این نویسندگان میتوان به مادام بلاواتسکی (Madame Blavatsky) با کتاب دکترین مخفی (The Secret Doctrine) در سال ۱۸۸۸ و روانشناس مشهور ادگار کایس (Edgar Cayce) در دهه ۱۹۲۰ اشاره کرد. کایس که چرخش مسیحی بنیادگرایانه در داستان آتلانتیس قرار داده بود، برای هزاران نفر قرائت روانی داده و به آنها گفته بود که بسیاری از آنها در زندگی گذشتهشان در آتلانتیس زندگی کردهاند. متأسفانه هیچ یک از گفتههای کایس قابل تأیید نبود و وی به اشتباه پیشبینی کرد که این قاره در سال ۱۹۶۹ کشف میشود.
بیشتر بخوانید: کشف گنجینه های شهر گمشده هراکلیون
قاره گمشده
با وجود منشاء واضح داستان شهر آتلانتیس، بسیاری از مردم طی قرنها ادعا کردهاند که باید پشت هر افسانهای واقعیت وجود داشته باشد، و گمانهزنیهایی درباره محل کشف آن انجام دادهاند. کارشناسان بیشمار قاره گمشده آتلانتیس در سراسر جهان بر اساس مجموعهای از نکتههای مشابه و به همراه مدارک و استدلالهای عجیب و غریب مکانهایی چون اقیانوس اطلس، قطب جنوب، بولیوی، ترکیه، آلمان، مالت و کارائیب را به عنوان محل کشف قاره گمشده مطرح کردهاند.
از نظر افلاطون محل آتلانتیس کاملاً روشن است: در اقیانوس آن امکان کشتیرانی وجود داشت؛ در مقابل دهانه آن همانطور که یونانیان میگویند، ستونهای هرکول (Hercules) قرار داشت. جزیرهای که در مجموع بزرگتر از لیبی و آسیا بود. به عبارت دیگر در اقیانوس اطلس و در ماوراء ستونهای هرکول (یعنی تنگه جبل الطارق در دهانه دریای مدیترانه) قرار داشت، با این وجود هرگز در اقیانوس اطلس یا هیچ جای دیگر یافت نشد.
نقشه آتلانتیس که در سال ۱۶۶۹ توسط Athanasius Kircher کشیده شده و آن را در وسط اقیانوس اطلس قرار داده است. در این نقشه جنوب در بالای نقشه موقعیت یابی شده است.
تنها راه ساختن رمز و راز از آتلانتیس (با این فرض که زمانی یک مکان واقعی بوده است) نادیده گرفتن سرچشمه آشکار آن به عنوان یک افسانه اخلاقی و تغییر در جزئیات داستان افلاطون است. با اضافه کردن، حذف یا تفسیر نادرست از جزئیات مختلف ذکر شده در کارهای افلاطون، تقریباً هر مکان پیشنهادی با توصیف او میتواند متناسب باشد.
از بارزترین نشانههای افسانه بودن آتلانتیس این است که با وجود پیشرفتهای اقیانوس شناسی و نقشه برداری از کف اقیانوس در دهههای گذشته، هیچ اثری از آن پیدا نشده است. تقریباً برای دو هزاره، خوانندگان میتوانند این مورد مشکوک که بخش اعظم یک شهر یا قاره ممکن است غرق و پنهان شده باشد را فراموش کنند. اگرچه در عمق اقیانوسهای جهان اسرار زیادی وجود دارد، اما غیرقابل تصور است که اقیانوس شناسان جهان، زیردریاییها و کاوشگرهای عمیق دریایی، سرزمینی که در مجموع بزرگتر از لیبی و آسیا است را به اشتباه نتوانستهاند بیابند.
علاوه بر این تکتونیک صفحهای نشان میدهد که مفقود شدن آتلانتیس غیرممکن است. همانطور که قارهها به حرکت در میآیند، کف دریا با گذشت زمان گسترش مییابد نه اینکه منقبض شود. به راحتی نمیتوان آتلانتیس را در جایی فرو برد. کن فدر خاطرنشان میکند: از نظر زمین شناسی واضح است؛ هیچ منطقه بزرگی را نمیتوان یافت که بتواند آتلانتیس بزرگ را در خود غرق کند. باستانشناسی و زمینشناسی مدرن حکم واضحی را در این مورد ارائه دادهاند: هیچ قارهای به نام قاره آتلانتیس وجود نداشته و تمدن بزرگی به نام آتلانتیس نیز وجود نداشت.
ایگناتیوس دانلی در نظریه خود مطمئن بود و پیشبینی میکرد که به زودی شواهد محکمی از شهر غرق شده پیدا شده و موزههای سراسر جهان روزی از آثار باستانی آتلانتیس پر میشوند. با این وجود بیش از ۱۳۰ سال از پیشبینی دانلی گذشته در حالی که هیچ اثر و مدرکی کشف نشده است. افسانه آتلانتیس با خیال و توهم جذاب عمومی به عنوان یک آرمانشهر گمشده زنده نگه داشته شده است. با این حال شهر گمشده آتلانتیس» در جایی که از آن آمده است یعنی کتابهای افلاطون، هرگز گم نشد.
منبع: https://bit.ly/34KGVIr
شهر گمشده آتلانتیس، افسانه یا واقعیت
آتلانتیس ,یک ,وجود ,افلاطون ,داستان ,گمشده ,را به ,به عنوان ,شهر گمشده ,است که ,که در
درباره این سایت